جدول جو
جدول جو

معنی اصلی کش - جستجوی لغت در جدول جو

اصلی کش(اَ کُ)
دهی است جزء دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه واقع در 11 هزارگزی خاور ترک و 10 هزارگزی شوسۀ میانه - خلخال. محلی کوهستانی، معتدل و دارای 55 تن سکنه است که شیعه و ترکی زبان اند. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات، نخود، عدس و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه ده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، بخل ورزیدن و منع کردن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). بخل کردن و منع نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، اصمار قوم، درآمدن آنان در صمیر، و صمیر هنگام نهان شدن خورشیداست. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). در وقت غروب آفتاب درآمدن قوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ کَ)
دهی است جزء دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند واقع در 43 هزارگزی شمال باختری مرند و 10 هزارگزی شوسۀ جلفا - خوی. محلی کوهستانی، سردسیر و دارای 330 تن سکنه است که شیعه و ترکی زبان اند. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات، نخود و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه ده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
دهی است از بخش میوه دشت شهرستان گرگان، واقع در 10 هزارگزی جنوب مینودشت. دامنه، معتدل مرطوب مالاریائی، دارای 115 تن سکنه. فارسی و ترکمنی، آب آن از رود خانه اوغان، محصول آنجا برنج، غلات، ابریشم، توتون، سیگار، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان بافتن پارچۀ ابریشمی و چادرشب، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
سودای بلاشرط که برنگردد مانند خطکش که مصطلح دلالان نخاس است. (از بهار عجم) (از آنندراج). معاملۀ فسخ نشدنی در اصطلاح برده فروشان و چارپافروشان:
دو جهان حسرت بالات الف کش دارد
سرو را با تو بیک فاخته دعوی نرسد.
کلیم (از بهار عجم و آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دفعه ی اول، بار اول
فرهنگ گویش مازندرانی